رفیق
صسلام بچه ها. خوبین؟
دیروز عصرى تمرین داشتیم براى بار دوم ، همون ارکستر کودکه. یه پسره اومده تار میزنه ، بقیه دوستاى خودمن. پسره بدبخت افتاده بین هشت تا دختر 😂 هى هم قطعه اضافه میزد میخواست بگه خیلى خوب میزنه مثلا. وقتى یک گروهى قطعات مشخصى رو میزنه این کار کاملا خودنمایى حساب میشه.
بقیشم که یک نت رو بهم داد خانوم ریاحى همون موقع زدم ، بعد بچه ها گفتن چقدر دشیوت قویه و حرفه اى هستى. من همیشه زیر سنتورم یه پارچه میندازم که خط نیفته ، بعد دیروز بچه ها گفتن چقدر به فکر سازتى و براش رخت خواب میارى 😂 منم برگشتنى جا گذاشتمش :|
از دست بهترین دوستم خیلى ناراحتم.
من دلم نمیخواد مثلا برم کافى شاپ ، چون اینجا نرمال نیستن کافى شاپاش و همش بوى دود و ... هست. یه سریاش نرماله و خوب ، اما خوب در کل خوشم نمیاد توى محیط سایلنت بشینم و اروم بگم و بخندم.
خوبه خیلى منم عاشق اینجور جاهام اما نه مثلا با چهار تا دوست یا با یه دوستى که خیلى وقته ندیدمش. خوب نمیتونم اروم باشم 😂 اون همش میگه بیا بریم بیرون خرید یا کافى شاپ. من فقط با خانوادم و بزرگترى همراهم میرم بیرون چون الانا خودتون بهتر میدونین دهاتیا گوشفنداشونو فروختن اومدن شهر و یه سرى هم که مریضن.
اما مثلا پارک بانوان که با هم هم میریم اون اصلا هیچى نمیخوره میگه چاق میشم